بیوگرافی ben wallace

نام: ben
نام خانوادگی: wallace
لقب: big ben
قد: 2.06
وزن: 108 kg
او در ۱۰/سپتامر/۱۹۷۴ در وایت هال بدنیا آمد وی دهمین فرزند از ۱۱ فرزند پدر مادرش
بود.او هشت برادر داشت که از او بزرگتر بودن و همیشه با هم بسکتبال بازی میکردند
او در نوجوانی در مدرسه در تمام تیم های ورزشی بازی می کرد مثل:فوتبال بسکتبال
و بیسبال و در تمام این ورزش ها می درخشید.
راشد والاسی و بن والاسی
همه چیز از وقتی شروع شد که او تصمیم گرفت به اندازه کافی پول تهییه کند تا وارد
کمپ بسکتبال در نیویورکشود.
ابتدا در نیویورک charles oakley شروع به تمرین کرد .در آن زمان oakley چند تست از
او گرفت و چند تمرین تک به تک وی انجام داد ابتدا احساس کرد او این تمرین ها را جدی
نمی گیرد اما بعد متوجه شد که در خیلی از موارد او را جا میگذارد.در سال های بعد
هنگامی که او دنبال یک کالج می گشت که به او اجازه دهد بسکتبال بازی کند
همین oakley ترتیبی داد که وارد cuyahoga community basketball شود.
او در تیم کالجش بسیار موفق بود و توانست تیمش را تا فینال بسیاری از رقابت ها
برساند از جمله All-America honors .حلال به طور جدی داشت به این فکر میکرد
که به عنوان بازیکن تازه nba draft در سال ۱۹۹۶ وارد ان بی ای شود و تمام برنامه
هاشو روی این موضوع متمرکز کرده بود .اما آن سال موفق نشد وارد ان بی ای شود
به همین دلیل بازی در یک تیم ایتالیایی را قبول کرد اما یک ماه بعد از طرف مسئولان
تیم washington با وی تماس گرفتن و از او خواستن به تیم آنها بپیوندد وی تا سال ۲۰۰۲
در این تیم مشغول به بازی بود.
او در ۳/آگوست/۲۰۰۳ به تیم detroit پیوست از آن به بعد در طی ۴ دوره جایزه بهترین
بازیکن مدافع را از آن خود کرد از جمله حرکات زیبای این بازیکن می توان به ریباند های
زیبا و اسلم دانک هایی با یک دست اشاره کرد.وی سپس در سال ۲۰۰۵ برای اولین بار
در مسابقات nba-all stars شزکت کرد و در سال ۲۰۰۶ به تیم chicago bullsپیوست
و شماره ۳ این تیم که در تیم های قبلی او را یاری می کرده به تن میکرد.
وی در حال حاظر در تیم کلیولند با شماره ۴ مشغول به بازی هست.
او سه فرزند دارد ۲ پسر به نام های bell - bryce و یک دختر به نام bailey.
ben wallace بن والاسی
بیوگرافی carmelo anthony

نام: carmelo iriarte
نام خانوادگی:anthony
لقب:melo man
قد:2.03
وزن:104 kg
کارملو ایری آرته آنتونی در ۲۰/می/۱۹۸۴ در نیویورک به دنیا آمد پدرش قبل از
تولد ۳ سالگی وی در گذشت و مادرش او را بزرگ کرد.
مادرش زنی به نام ماری بود وی ساعت های زیادی کار میکرد.
خواهران و برادران کارملو از کوچکتر بودند و کارملو زمانی که مادرش نبود از آنها
مراقبت میکرد .
او از نوجوانی بسکتبال را دوست داشت و تصمیم داشت آن را ادامه دهد او دیوانه
بسکتبال بود وقتی ۸ ساله بود آنها خانه خود را تعقییر دادند و به بالتیمور رفتند
آنجا محل بدی بود که به راحتی انواع مواد مخدر در دسترس بود مادر کارملو با
تلاش زیادی فرزندش را از این موارد و دردسرها دور نگه داشت.
کارملو در ان محل شروع به بازی بسکت کرد و در تابستان ۱۹۹۹ کارملو به عنوان
بهترین بازیکن منطقه ای در جایی که زندگی می کرد تبدیل شد و با تکنیک های زیبا
و مهارتش در مسابقات مدرسه اش در یک فصل ۱۴ امتیاز ۵ ریباند موفق ۵ پاس موفق
کسب کرد
کارملو همانطور که بزرگ می شد بسکتبال را ادامه مداد و مهارت های بیشتری
کسب میکرد او در آن زمان تریسی مک گریدی را الگو قرار داده بود.
او در آکادمی oak hillدر ویرجینیا توانست وارد دبیرستان all american شود و پس
از ان وارد دانشگاه syracuseشود وبرای تیم دانشگاه بازی کند.او در طی یک فصل
برای تیم دانشگاه بطور میانگین توانست در هر بازی ۲۲/۵امتیاز آورد و لقب بهترین
دانشگاه را بگیرد .
او در سال ۲۰۰۳ به همراه کسانی مثل لبرون جیمز و دایانا ودی وارد ان بی ای شد
و مشغول بازی در تیم denver nuggets شد در آن سال جایزه بهترین تازه وارد را از
دست داد.
وی در حال حاظر در همین تیم مشغول بازی هست و شماره ۱۵ این تیم را به تن دارد
از حرکات مشهور وی به slam dunk های زیباش میشه اشاره کرد همبازی او در این فصل
در تیم allen iverson می باشد.
پسر وی در سال ۲۰۰۷ به دنیا آمدو نامش را کیان(kiyan)گذاشت.
ورزش > بسکتبال - همشهری آنلاین:
حامد حدادی ۳۰ اردیبهشت سال ۱۳۶۴ در اهواز به دنیا آمد.
وی با ۲۱۸ سانتیمتر قد، در پست سنتر تیم ملی بسکتبال ایران بازی میکند. حامد دومین بازیکن بلندقد حرفهای ایران بعد از جابر روزبهانی (222 سانتیمتر قد) است.
حدادی در تیمهای پیکان ایران، صباباتری ایران، النصر امارات بازی کرده و در سال 2008 به عضویت تیم ممفیس گریزلیز آمریکا در آمد.
حدادی با ممفیس گریزلیز در ان بی ای قرارداد امضا کرد [ملی پوش بسکتبال ایران در NBA آمریکا] و به این ترتیب اولین بسکتبالیست ایرانی است که در مهمترین لیگ بسکتبال دنیا بازی کرده است.
حامد حدادی به خاطر قد 2 متر و 18 سانتیمتری خود توانست در تمام بازیهای تیم ملی کشور در المپیک پکن به عنوان ریباندر با پرشهای بالا توپهای اطراف سبد را بگیرد
و همچنین به عنوان بازیکن دفاعی مانع از داخل شدن توپ بازیکنان حریف به داخل سبد شود.
حامد در 5 بازی تیم ملی به عنوان تنها بازیکن بازیهای المپیک پکن دو برابر امتیاز میانگین را به عنوان بازیکن دفاعی برای تیم خود بهدست آورد.
بهترین عملکرد او مقابل تیم بسکتبال آرژانتین زمینه حضور او را برای بازی در ان.بی.ای آمریکا فراهم کرد
برخی از افتخارات حامد حدادی:
- قهرمان جوانان آسیا در سال ۲۰۰۵
- برنده مدال برنز بازیهای آسیایی ۲۰۰۶
- قهرمان آسیا در سال ۲۰۰۷
- قهرمان جام باشگاهای آسیا همراه با تیم صباباتری درسال 2008
- بهترین ریباندر المپیک 2008 پکن
- بهترین بلاگ شاتر المپیک 2008پکن
قوانين و مقررات
تعريف بازي : هر تيم از 12 بازيكن تشكيل مي شود كه 5 نفر بازيكن اصلي و 7 نفر ذخيره هستند. تعداد همراهان نيز 7 نفر است كه شامل سرپرست ، مربي ، كمك مربي ، پزشك ، ماساژور ، مترجم و آمارگير است.
هدف هر دو تيم گذراندن توپ از حلقه حريف و نيز ممانعت از گل زدن تيم مقابل است. در بازي بسكتبال از توپ براي پاس دادن ، پرتاب ، شوت و دريبل استفاده مي شود كه هريك قوانين ويژه اي دارند.
ابعاد زمين :
براي تورنمنت هاي المپيك و قهرماني جهان ، زمين بسكتبال بايد 28 متر طول و 15 متر عرض داشته باشد. سالن قانوني حداقل داراي 7 متر ارتفاع و نور كافي و مناسب براي انجام مسابقات است. خط كشي زمين بايد با محل استقرار تماشاچيان و تابلوهاي تبليغاتي حداقل 2 متر فاصله داشته باشد. عرض خطوط زمين 5 سانتيمتر است و بگونه اي رسم مي شود كه كاملا قابل رويت باشد. دقيقا در مركز زمين دايره اي به شعاع 80/1 متر رسم شده است. همچنين خطي موازي خطوط انتهايي زمين را از وسط به دو قسمت مساوي تقسيم مي كند.
منطقه نيمكت ها:
بيرون زمين بازي در سمت ميز منشي ، منطقه نيمكت تيم ها است. هر منطقه توسط خطي به طول دو متر در امتداد خط انتهايي و خطي ديگر به طول 2 متر محدود مي شود كه با فاصله 5 متر از وسط زمين بصورت عمودي روي خط كناري سمت ميز منشي كشيده مي شود. در زمان انجام بازي ، اشخاصي كه مجازند در اين منطقه (نيمكت تيم) قرار بگيرند عبارتند از مربي ، كمك مربي ، بازيكنان ذخيره و حداكثر 5 نفر همراه تيم كه مدير ، دكتر ، فيزيوتراپيست ، آمارگير و مترجم خواهند بود. همراهان تيم يك امتياز مثبت براي تيم هستند ، ولي رفتار و حركات آنان زيرنظر داوران خواهد بود و درصورت بوجود آمدن شرايط خاص ، داور مي تواند تعداد همراهان را كاهش دهد.
تخته و پايه بسكتبال :
تخته هاي بسكتبال از جنس چوپ و به ضخامت 3 سانتيمتر هستند. البته استفاده از شيشه طلقي به همان ضخامت نيز ممكن است. ابعاد تخته بايد 80/1 متر افقي و 05/1 متر عمودي و فاصله لبه پايين تخته از زمين 90/2 متر باشد. اين ابعاد مخصوص تورنمنت هاي المپيكي و جهاني است. براي ساير بازي ها اعم ار منطقه اي يا ملي مي توان از ابعاد قديمي (801/ افقي و 20/1 عمودي) استفاده نمود. پس در اين صورت فاصله لبه پايين تخته از زمين 75/2 متر مي باشد. البته همه تخته هايي كه جديدا ساخته مي شوند بايد همان ابعاد مسابقات المپيك و جهاني را داشته باشند. (80/1 متر افقي و 05/1 متر عمودي) يك مستطيل با ابعاد خارجي 45×59 سانتيمتر ، در پشت حلقه بوسيله يك خط به عرض 5 سانتيمتر مشخص شده است كه ضلع پاييني آن كاملا هم سطح با حلقه است. تمامي خطوط ، اگر تخته از جنس طلق باشد بايد به رنگ سفيد و اگر تخته جنس ديگري داشته باشد بايد به رنگ سياه باشد.
سبدها :
سبد بسكتبال از دو قسمت حلقه و تور تشكيل مي شود. جنس حلقه از فولاد مي باشد و حداقل 6/1 سانتيمتر و حداكثر 2 سانتيمتر ضخامت دارد. قطر داخلي حداقل 45 سانتيمتر و حداكثر 7/45 سانتيمتر است و به رنگ نارنجي رنگ آميزي مي گردد.
در قسمت تحتاني حلقه گيره هايي براي نصب تور وجود دارد ، بطوريكه انگشت داخل آنها نرود. حلقه بايد محكم به تخته وصل شود تا هنگام اعمال فشار بر حلقه ، فشار به روي تخته منتقل نگردد. ارتفاع حلقه از سطح زمين بايد 50/3 متر و فاصله حلقه تا تخته 15 سانتيمتر باشد.
تورها از نخ سفيد رنگ بافته مي شوند و حداقل 40 سانتيمتر و حداكثر 45 سانتيمتر بلندي دارند و از زير حلقه آويزان مي گردند. تور بايد داراي 12 حلقه براي اتصال به سبد باشد و لبه هاي تيز نداشته باشد و انگشت به داخل آن فرو نرود. بافت تور به گونه اي است كه توپ هنگام عبور از آن ، مكث كوتاهي مي كند. به اين ترتيب ، عبور توپ بيشتر قابل تشخيص مي باشد كه گير كردن توپ با پيچيدگي احتمالي و نيز خارج شدن توپ از پشت آن جلوگيري كند.
حلقه هاي هيدروليكي
مزاياي اين حلقه ها بشرح زير است :
1- يكي از محاسن حلقه هاي هيدروليكي ، ايمني بازيكنان و محافظت تخته در مقابل ضربه است.
2- حلقه هاي هيدروليكي قادر به تحمل 105 كيلوگرم نيرو بسمت بالا هستند.
3- وقتي حلقه هيدروليكي رها مي شود ، بيش از 30 درجه از حالت افقي منحرف نمي گردد.
4- پس از رها شدن ، حلقه بلافاصله به حالت اوليه بر مي گردد.
توپ :
توپ بسكتبال ، كروي و نارنجي رنگ است و جنس آن از چرم ، پلاستيك و يا مواد مصنوعي است. محيط توپ نبايد كمتر از 75 سانتيمتر و بيش از 78 سانتيمتر باشد. وزن توپ بايد حداقل 567 گرم و حداكثر 650 گرم باشد. اگر توپ به ميزان مناسب باد شده باشد ، وقتي آن را از ارتفاع 80/1 متر رها كنيم ، پس از برخورد با زمين بازي تا ارتفاع 20/1 (حداقل) يا 40/1 (حداكثر) بالا مي آيد. توجه داشته باشيد كه ارتفاع 80/1 متر از پايين توپ و ارتفاع 20/1 و 40/1 از بالاي توپ محاسبه مي شود. ضمنا عرض باندهاي مشكي روي توپ نبايد از 635/0 سانتيمتر تجاوز كند.
تيم ميزبان بايد دو توپ استفاده شده دراختيار قرار دهد كه داوران قانوني بودن توپ را اعلام مي كنند و هر دو يا يكي از آنها براي مسابقه استفاده مي شود يا با نظر داوران هركدام دراختيار يك تيم جهت گرم كردن قرار مي گيرد.
زمان بازي :
زمان بازي از چهار دوره (پريود) ده دقيقه اي تشكيل مي شود. زمان استراحت بين دوره اول و دوم 2 دقيقه است و زمان استراحت بين دوره سوم و چهارم 15 دقيقه است (نيمه بازي). زمان استراحت بين دوره سوم و چهارم 2 دقيقه است.
زمان استراحت (تايم اوت)
زمان استراحت ، يك دقيقه است كه درصورت درخواست به تيم واگذار مي شود. زمان استراحت مطابق مقررات زير به تيم ها داده مي شود :
براي بازي هايي كه در چهار دوره 10 دقيقه اي برگزار مي شود ، براي نيمه اول دو زمان استراحت به هر تيم داده مي شود و در نيمه دوم ، سه زمان استراحت براي هريك از تيم ها منظور مي شود. براي هر وقت اضافي نيز يك زمان استراحت براي هر تيم مجاز است.
قانون 24 ثانيه :
زمانيكه بازيكني از يك تيم ، كنترل توپ زنده را در داخل زمين دراختيار مي گيرد ، آن تيم بايد طي 24 ثانيه توپ را بطرف حلقه شوت كند. بطوريكه قبل از زمان 24 ثانيه توپ به سبد برخورد كند. در غير اينصورت بعد از 24 ثانيه بوق دستگاه 24 ثانيه به صدا درخواهد آمد و توپ دراختيار تيم مقابل قرار مي گيرد.
اگر توپ براي شوت در هوا باشد و بوق 24 ثانيه بصدا درآيد :
الف) اگر توپ وارد سبد شود ، گل قبول خواهد بود و بازي از زير حلقه تيم مدافع پيگيري خواهد شد.
ب) اگر توپ به حلقه برخورد نمايد و وارد سبد نشود ، در اينصورت هركدام از تيم ها مي توانند كنترل توپ را دراختيار بگيرند و بازي ادامه خواهد يافت.
ج) اگر توپ به حلقه برخورد نمايد ، تخلف صورت گرفته است. ولي اگر تيم مدافع بلافاصله و بطور واضح كنترل توپ را دراختيار بگيريد بازي ادامه خواهد يافت.
امتياز مساوي و وقت اضافي
درصورت مساوي بودن امتياز در پايان نيمه دوم ، بازي با وقت اضافي 5 دقيقه اي ادامه مي يابد. درصورت تساوي مجدد ، 5 دقيقه هاي اضافي بهمين ترتيب تكرار مي شود. قبل از شروع هر 5 دقيقه وقت اضافي ، دو دقيقه براي استراحت منظور مي شود. هر 5 دقيقه مثل شروع دو نيمه، با مالكيت تناوبي آغاز مي گردد. در وقت اضافي ، تيم ها با همان حلقه نيمه دوم يا پريود چهارم ، بازي را دنبال خواهند كرد.
تعويض بازيكنان :
تعداد تعويض ها در بسكتبال محدوديت ندارد ، ولي انجام تعويض در شرايط زير مجاز نيست :
1- بعد از گل شدن توپ (مگر اينكه تيمي كه گل خورده است درخواست تايم استراحت كند و يا اينكه خطايي اعلام شود.)
2- زمانيكه توپ در بازي به جريان بيفتد. همچنين در مرحله پرتاب پنالتي.
3- در بين پرتاب هاي پنالتي ، مگر اينكه بين پرتاب ها خطا انجام شود.
قانون دبل (Double) :
دريبل كردن از زماني شروع مي شود كه بازيكن كنترل توپ را دراختيار گرفته و با انداختن و زدن آن در تماس با زمين دوباره آن را قبل از اينكه به بازيكن ديگري برخورد كند لمس نمايد. زماني دريبل خاتمه مي پذيرد كه با دست آن را گرفته و يا اجازه دهد توپ در دست يا دستها استراحت نمايد. زمانيكه توپ با دست دريبل كننده در تماس نيست ، تعداد گامهاي برداشته محدود نخواهد بود.
بازيكن مجاز نيست پس از خاتمه دريبل ، براي بار دوم اقدام به دريبل نمايد. درصورتيكه اين عمل را انجام دهد مرتكب تخلف ’’دبل‘‘ شده است.
قانون رانينگ (تراولينگ) :
بازيكني كه توپ را دراختيار دارد مي تواند يك پاي خود را به هر سمتي كه مي خواهد ، يك يا چند مرتبه حركت دهد ، درصورتيكه پاي ديگرش كه آن را پاي ’’پيوت‘‘ مي نامند ، ثابت باشد. رانينگ حركتي است كه بازيكن صاحب توپ در داخل زمين يك يا دو پاي خود را بدون توجه به محدوديت فوق حركت دهد يا گامهاي او با دريبل هاي بازيكن تناسب نداشته باشد.
قانون سه ثانيه :
زمانيكه تيم كنترل توپ را در زمين حمله ، موقعي كه ساعت در جريان باشد ، دراختيار دارد ، هيچ يك از نفرات آن تيم نمي تواند مدت سه ثانيه در منطقه ذوزنقه حريف و يا روي خطوط ذوزنقه باقي بماند.
قانون هشت ثانيه :
زمانيكه يك تيم توپ را در زمين خودي تحت كنترل مي گيرد ، بايد در عرض 8 ثانيه توپ را به زمين حمله بفرستد. تخطي از اين قانون ، تخلف ’’هشت ثانيه‘‘ ناميده مي شود و داور توپ را دراختيار تيم مقابل قرار خواهد داد.
قانون نيمه (برگشت توپ به زمين دفاعي) :
زمانيكه يك بازيكن در زمين حريف (زمين حمله) مالكيت توپ را دراختيار مي گيرد ، نبايد توپ را به زمين دفاعي (زمين خودي) برگرداند. اين امر يك تخلف است و توپ دراختيار تيم مقابل قرار خواهد گرفت.
خطاي تماس با توپ بالاي سطح حلقه :
بازيكن مدافع و مهاجم ، توپي را كه براي شوت رها شده و در حال پيمودن قوس نزولي است و كاملا بالاي استوانه حلقه قرار دارد نبايد لمس كنند يا بزنند ، همچنين زمانيكه توپ به تخته برخورد مي كند و در بالاي سطح حلقه است ، مجاز به لمس توپ نيستند. در غير اينصورت ، مرتكب تخلف شده اند كه سخت ترين جريمه آن پذيرش گل است.
خطاي شخصي :
خطايي را كه بازيكني بر روي بازيكن حريف ، چه با توپ و چه بدون توپ انجام مي دهد ، خطاي شخصي گويند. بازيكن مجاز نيست كه بازيكن حريف را در موقع پيشروي ، توسط دست ، پا ، آرنج ، شانه ، باسن ، زانو يا پاهايش با استفاده از اعمال گرفتن ، سد كردن ، هل دادن يا شارژ كردن متوقف كند يا مانع او شود و يا با خم كردن بدن خود در حالت خارج از تعادل ، اعمال خشونت كند يا تخلف نمايد.
خطاي طرفين :
خطاي طرفين حالتي است كه همزمان دو بازيكن روي يكديگر خطا انجام دهند.
خطاي غيرورزشي :
خطايي را كه با توجه به روح و اجراي قانون ، مستقيما براي تلاش در بازي با توپ انجام نشود ، خطاي غيرورزشي گويند. برخورد شديد با بازيكن ، نگه داشتن ، زدن و هل دادن معمولا خطاي غيرورزشي است و جريمه آن دو پرتاب آزاد همراه با مالكيت توپ مي باشد.
خطاي ديسكاليفه (اخراج) :
هرگونه تكرار خطاي غيرورزشي ، خطاي فني توسط بازيكن ، خطاي فني مربي يا ذخيره يا همراهان تيم ، خطاي ديسكاليفه مي باشد. بازيكن ، مربي ، ذخيره يا همراه تيم پس از ديسكاليفه بايد به رختكن برود و درصورت عدم تمايل سالن بازي را ترك كند. جريمه ديسكاليفه علاوه بر اخراج ، دو پرتاب آزاد همراه با مالكيت توپ مي باشد.
خطاي فني :
خطاي فني ، هنگامي تحقق مي يابد كه بازيكن بدون توجه به داور ، اعمالي از قبيل موارد زير را انجام بدهد : بي احترامي يا برخورد با داوران زمين يا داوران نشسته ، استفاده از الفاظ يا حركات ناصحيح براي حريف يا تحريك تماشاچيان ، با حركات دست در جلو چشم بازيكن ايجاد اختلال كردن ، تاخير در بازي در زمانيكه بايد بازي از بيرون به جريان بيافتد ، بالا نبردن دست بهنگام خطا درصورت تقاضاي داور ، تعويض شماره پيراهن بدون اطلاع ، آويزان شدن از حلقه موقع دانكينگ (زدن آبشار بطرف سبد) ، حركت دادن تخته و حلقه بطوريكه مانع گل زدن حريف شود. جريمه خطاي فني ، دو پرتاب آزاد همراه با مالكيت توپ است. خطاي فني براي مربيان ، ذخيره ها و همراهان نيز وجود دارد كه جريمه آن مشابه بازيكنان است. در هر دو صورت كاپيتان تيم ، فرد پرتاب كننده پنالتي را مشخص مي نمايد. خطاي فني ، وقت استراحت بين دو نيمه و وقتهاي اضافي را نيز دربر مي گيرد.
قانون پنج خطا :
در بازي هايي كه در چهار وقت ده دقيقه اي برگزار مي گردد ، بازيكن پس از انجام 5 خطا بايد زمين را ترك كند و تا 30 ثانيه بعد ، يك بازيكن ديگر جايگزين وي گردد. اين قانون را قانون پنج خطا مي گويند.
قانون چهار خطا :
در بازي هاي شامل چهار وقت ده دقيقه اي ، هرگاه يك تيم چهار خطاي شخصي (در مجموع) در يك دوره (پريود) انجام دهد ، تمامي خطاهاي شخصي انجام شده بعد از چهارمين خطا ، در هر دوره با دو پرتاب آزاد جريمه خواهد شد و پرتابها را بازيكني كه روي او خطا اتفاق افتاده انجام خواهد داد. اين قانون را قانون چهار خطا مي گويند.
تمامي خطاهاي انجام شده در وقت اضافي جزو خطاهاي نيمه دوم محسوب خواهد شد.
تجهيزات فني :
الف) وقت نگهدار بايد يك ساعت براي محاسبه زمان مسابقه و يك ساعت براي محاسبه زمان استراحت دراختيار داشته باشد. اين ساعتها بايد طوري روي ميز منشي قرار گيرند كه براي نويسنده قابل رويت باشد.
ب) يك دستگاه ديجيتال مناسب قابل رويت براي كليه بازيكنان و تماشاچيان جهت نشان دادن وقت بيست و چهار ثانيه كه بايد توسط متصدي و مسئول بيست و چهار ثانيه كنترل شود. دستگاه بايد بالاي هر دو حلقه به فاصله 30 سانتيمتر در پشت حلقه و 50 سانتيمتر در بالاي حلقه و يا در روي زمين پشت خط انتهايي باشد و يا چهار دستگاه در چهار گوشه زمين باشد.
ج) ورقه امتياز كه بايد مورد تاييد فدراسيون بين المللي بسكتبال باشد. قبل از شروع و در طول بازي مورد استفاده منشي قرار مي گيرد.
د) سه نوع بوق با صداهاي مختلف كه براي اعلام زمان استراحت ، تخلف 24 ثانيه و پايان مسابقه بكار مي رود. علاوه بر اين ، دستگاه اسكوربورد (تابلوي امتيازات) بايد به گونه اي نصب شود كه براي تماشاچيان ، بازيكنان ، مربيان و داوران ميز قابل رويت باشد.
هـ)براي اعلام خطاها ، برگه هايي به ابعاد 10×20 سانتيمتر ، بكار مي رود كه شماره گذاري شده اند. شماره ها براي مسابقاتي كه در چهار وقت ده دقيقه اي انجام مي شود از يك تا شش است. شماره هاي يك تا پنج سياه رنگ و شماره شش قرمز است. درصورت خطا ، اين برگه ها به مربي تيم نشان داده مي شود.
و) براي نشان دادن خطاهاي تيمي ، از علاماتي به رنگ قرمز و حداقل به عرض 20 سانتيمتر ، طول 35 سانتيمتر و ارتفاع 35 سانتيمتر استفاده مي شود. اين علامات براي بازي هايي كه در چهار وقت ده دقيقه اي انجام مي شود ، از يك تا پنج شماره گذاري شده اند. از دستگاههاي الكترونيكي نيز درصورتيكه استاندارد باشند ، مي توان استفاده كرد.
لباس بازيكنان :
بازيكنان هر تيم بايد داراي پيراهن و شورت يك رنگ و يك شكل باشند. جلو و عقب پيراهن و شورت بايد يك رنگ باشد. لباسها از اعداد چهار تا پانزده شماره گذاري مي شوند. شماره هاي جلوي پيراهن ده سانتيمتر و شماره هاي پشت پيراهن بيست سانتيمتر عرض دارند. رنگ شماره بايد از رنگ پيراهن متمايز باشد. پيراهن هاي يك تيم بايد يك رنگ و ساده باشد. پيراهن هاي يك تيم بايد يك رنگ و ساده باشند. پيراهن هاي يك تيم بايد يك رنگ و ساده باشند. پوشيدن پيراهن آستين دار مجاز نيست. پوشيدن تي شرت در زير پيراهن مجاز نيست ، مگر اينكه با مجوز كتبي پزشك و همرنگ پيراهن باشد. پوشيدن زيرشورتي نيز درصورت همرنگ بودن با شورت بلامانع است. شماره ها بايد براي منشي و داوران ، واضح و قابل رويت باشد. تبليغات روي پيراهن موقعي مجاز است كه مانع ديدن شماره بازيكن نشود. در هيچ شرايطي نبايد شماره از اندازه هاي اعلام شده كوچكتر باشد. تيم ها بايد دو رنگ لباس (تيره و روشن) دراختيار داشته باشند. در هر مسابقه ، تيم اول (ميزبان) بايد لباس روشن بپوشد و تيم دوم (ميهمان) لباس تيره رنگ داشته باشد. پايين پيراهن بايد در داخل شورت قرار گيرد.
حداقل بيست دقيقه قبل از شروع مسابقه ، مربي موظف است اسامي كليه بازيكنان ، كاپيتان ، پنج نفر بازيكن شروع كننده ، مربي و كمك مربي را به ميز منشي ارائه نمايد.
داوران :
مسابقه معمولا با همكاري شش نفر داوري مي شود. اين افراد عبارتند از : سرداور و كمك داور كه توسط داوران نشسته يعني : منشي ، كمك منشي ، وقت نگهدار و مسئول بيست و چهار ثانيه همراهي مي شوند. در بعضي موارد ممكن است ناظر فني نيز وجود داشته باشد كه بين منشي و وقت نگهدار قرار مي گيرد و زمانيكه بازي متوقف باشد ، مي تواند سرداور و داور را كمك و راهنمايي كند. داوران بايد لباس مخصوص داوري به تن داشته باشند كه شامل پيراهن طوسي ، شلوار بلند مشكي ، كفش مشكي بسكتبال و جوراب مشكي است.
وظايف سرداور :
سرداور بايد تمامي تجهيزاتي كه مورد استفاده داوران قرار مي گيرد ، از جمله ساعتها را بازرسي و تاييد نمايد. سرداور نبايد اجازه دهد كه بازيكنان وسايل خطرناك همراه داشته باشند (وسايلي مانند انگشتر ، گردن بند ، گيره سر ، محافظ انگشت دست ، مچ و بازو و ...). سرداور در آغاز هر نيمه يا هر دوره بازي يا وقت هاي اضافي ، توپ را در دايره وسط زمين بين دو بازيكن مخالف به هوا مي اندازد (جامپ بال). داور مي تواند در موقعيت هاي خاصي بازي را قطع نمايد اما تصميم گيري درباره ادامه يا توقف بازي از اختيارات سرداور است. البته در اين موارد ، سرداور مطابق مقررات عمل مي نمايد. سرداور هر وقت لازم بداند ، مي تواند ورقه امتياز را بررسي كند و بالاخره نظريات اعضاي گروه داوري ، با تصويب او بعنوان نتيجه مسابقه اعلام مي گردد. سرداور موظف است در مواردي كه در قانون پيش بيني نشده است ، تصميم لازم را اتخاذ نمايد.
وظايف داور :
تشخيص و اعلام گل شدن توپ ، برعهده داور است. داور مي تواند در موقعيت هاي خاص ، بازي را قطع كند. داوران ، بازي را بر طبق قوانين مربوطه اداره خواهند كرد و اين اداره نمودن شامل به بازي گذاشتن توپ ، قطع كردن بازي و اعلام توپ مرده با به صدا درآوردن سوت در موقع لزوم است. از جمله وظايف داوران ، موارد زير قابل ذكر است : به صدا درآوردن سوت براي متوقف ساختن هر نوع عمل بعد از اعلام توپ مرده ، تعيين جرايم خطاها ، اعلام تايم اوت براي استراحت ، اشاره كردن با سر براي داخل شدن بازيكن ذخيره به زمين بازي ، دادن توپ (نه پرتاب كردن) به بازيكن كه آن را از خارج زمين بهمان ترتيبي كه در اين مقررات پيش بيني شده ، به داخل پرتاب كند ، شمردن آهسته ثانيه ها براي اجراي مقررات مربوط به پرتاب آزاد و به جريان انداختن توپ از بيرون بعد از خطاي ده ثانيه.
مسئوليت اداره مسابقه از بيست دقيقه قبل از شروع تا خاتمه آن بعهده داوران است.
وظايف منشي و كمك منشي :
منشي بايد اسامي و شماره كليه بازيكنان ، افرادي كه بازي را شروع مي كنند و ذخيره هايي كه بعدا وارد زمين خواهند شد ، در جدول ثبت كرده باشد. او بايد همواره مجموع امتيازات را داشته باشد. گل هاي 2 يا 3 امتيازي و پرتاب هاي آزاد به ثمر رسيده را ثبت نمايد و همچنين خطاهاي شخصي يا فني بازيكنان را پس از اعلام ثبت كند ، پنجمين خطاي بازيكن (در بازي هاي شامل چهار دوره ده دقيقه اي) را سريعا اعلام نمايد. منشي بايد زمانهاي استراحت و محدوديت آن را اطلاع دهد. در ضمن بايد جمع خطاهاي هر بازيكن و تيم را همواره حاضر داشته باشد تا در موقع لزوم آن را اعلام نمايد. همچنين منشي ، مسئول اعلام محدوديت خطاي تيمي نيز هست. در ضمن مسئوليت تعويض جهت مالكيت تناوبي نيز بعهده منشي مي باشد.
وظايف وقت نگهدار :
وقت نگهدار ، مسئول نگهداري وقت بازي است. او بايد سه دقيقه قبل از شروع نيمه ، داوران را آگاه سازد. در هنگام زمان استراحت ، وي مسئول راه اندازي ساعت است و بايد 50 ثانيه پس از شروع زمان استراحت ، خاتمه آن را اعلام نمايد. وقت نگهدار بايد با صداي بوق خاتمه دوره ، نيمه يا وقت اضافي را اعلام كند.
وظايف مسئول بيست و چهار ثانيه :
به محض دريافت توپ توسط بازيكن در زمين ، دستگاه بيست و چهار ثانيه شروع بكار مي كند. تا زمانيكه تيم مقابل ، كنترل را به دست گيرد ، دستگاه متوقف مي شود و هيچ ثانيه اي را نبايد نشان دهد و مجددا بكار بيافتد كه اين از جمله وظايف مسئول بيست و چهار ثانيه است.
وظايف كاپيتان :
درصورت لزوم ، كاپيتان ، نماينده تيم در زمين خواهد بود. او اطلاعات موردنياز را دراختيار داور قرار مي دهد. كاپيتان با رفتار مودبانه و زمانيكه وقت مرده باشد ، از داور اطلاعات لازم را كسب مي كند. درصورت عدم حضور مربي ، كاپيتان بعنوان مربي مي تواند انجام وظيفه نمايد.
وظايف مربيان :
حداقل بيست دقيقه قبل از ساعت شروع بازي برابر برنامه هر مربي يا نماينده او بايد فهرست كتبي اسامي و شماره بازيكنان خود را كه بايد بازي را انجام دهند و نام كاپيتان ، مربي و كمك مربي را به منشي ارائه كند. حداقل ده دقيقه قبل از شروع بازي ، هر دو مربي بايد اسامي داده شده را تاييد و پنج نفري كه بايد بازي را آغاز نمايند مشخص كنند. سپس جدول را امضاء نمايند. مربي تيم ’’الف‘‘ اولين مربي است كه بايد اين كار را انجام دهد. فقط مربي يا كمك مربي مي توانند درخواست زمان استراحت نمايند. در هنگام تعويض بازيكن نيز بايد او را به حالت آماده به ميز منشي معرفي نمايند. فقط مربي كه نام او در جدول ثبت شده مجاز است در حالت ايستاده تيم را رهبري نمايد و نفر جايگزين مربي نيز شامل همين قانون خواهد بود.
تخته ها طوري نصب مي شوند كه عمود بر زمين و موازي با خطوط انتهايي باشند. تخته ها داخل زمين و به فاصله 20/1 متر جلوتر از خطوط انتهايي واقع مي شوند. قسمت جلو پايه هاي تخته حداقل دو متر از لبه خارجي خط انتهايي فاصله دارد و رنگ آن با توجه به رنگ زمين بايد كاملا قابل رويت باشد و طوري به زمين متصل گردد كه هنگام برخورد افراد با آن حركت نكند. اگر تخته به پهلو حركت كند ، بايد در عرض 4 ثانيه به حالت ثابت و اصلي خود برگردد. تمامي سطح پايين تخته و ارتفاع 35 سانتيمتر از دو طرف تخته بايد پوشش داشته باشد. ضخامت اين پوشش در سطح پاييني بايد 5 سانتيمتر باشد. ارتفاع اين پوشش در سطح جلو و عقب تخته نبايد بيش از 2 سانتيمتر باشد. آن قسمت از پايه تخته كه بصورت موازي با زمين و در پشت تخته قرار دارد بايد با موادي ضربه گير تا طول 20/1 متر كاملا پوشش داده شود. ضخامت پوشش حداقل 5 سانتيمتر است. تمامي پايه هاي تخته در قسمت جلو و كنار آن بايد با مواد ضربه گير تا ارتفاع 15/2 متر از زمين پوشانده شود. حداقل ضخامت پوشش 10 سانتيمتر مي باشد. پوشش ها بايد طوري تهيه شوند كه وقتي فشاري بر آنها وارد مي گردد ، بيش از 50% ضخامت به داخل نروند و لبه هاي تيزي نداشته باشد.
مناطق محدود شده و خطوط دالان پرتاب آزاد :
’’منطقه محدود شده‘‘ يا ’’منطقه سه ثانيه‘‘ محوطه اي است بشكل ذوزنقه كه قاعده كوچك آن ’’خط پرتاب آزاد‘‘ مي باشد و قاعده بزرگ آن روي خط انتها قرار گرفته است و دو ساق ذوزنقه از خطوط دالان تشكيل شده است. فاصله خط پرتاب آزاد تا خط انتها 80/5 متر است. خطوط دالان به دو انتهاي نيم دايره اي به شعاع 80/1 متر مي پيوندد كه مركز اين نيم دايره نقطه وسط خط پرتاب آزاد مي باشد. نيمه مكمل اين نيم دايره بايد در داخل منطقه محدود شده ، با خطوط منقطع رسم شود. در طول خطوط دالان پرتاب آزاد فواصلي معين با خطوط كوچك مشخص مي شود كه در هنگام پرتاب آزاد ، بازيكنان در آن نقاط جاگيري مي كنند. فاصله اولين خط تا خط انتها ، 75/1 متر تعيين شده است كه اين اندازه از لبه داخلي خط انتها محاسبه مي شود. دومين خط به فاصله 85 سانتيمتر بعد از خط اول مشخص شده است. بعد از اين دو قطعه ، محوطه اي به نام منطقه آزاد يا خنثي به طول 30 سانتيمتر وجود دارد. سپس سومين محل ، همجوار با منطقه آزاد بطور 85 سانتيمتر درنظر گرفته شده است. خطوطي كه براي نشان دادن اين مكانها رسم مي شوند ، بايد 10 سانتيمتر طول و 5 سانتيمتر عرض داشته باشند و در خارج از مكانهاي محدود شده رسم شوند.
منطقه 3 امتيازي :
منطقه سه امتيازي محوطه بيروني نيم دايره اي به شعاع 25/6 متر است كه مركز آن زير مركز حلقه بسكتبال است و از خط عرضي 575/1 متر فاصله دارد.

نام اصلی:Dwight David Howard
تاریخ تولد:1985 8 دسامبر
محل تولد:آتلانتا.جورجیا:
قد:2.11
وزن:120
تاریخ ورود به ان بی ای:2004
تیم:Orlando Magic
پست:Center
گل:8.231{با میانگین 22 گل در هر بازی}
ریباند:6.189{با میانگین 14 در هر بازی}
بلاک:1.042{با میانگین 3 بلاک در هر بازی}
عکس از زن و بچه دوایت هاوارد
عکس از خانه دوایت هاوارد
افتخارات:
2 بار مدال طلا المپیک در سال های 2007و2008
2 بار قهرمان دفاع کننده در سال
4 بار در ALL-STAR GAME{تیم منتخب}
1 بار برنده Slam Dunk Contest 2008
![]() |
|
لس آنجلس لیکرز – شمارهٔ -- | |
Shooting Guard | |
متولد | ۲۳ اوت ۱۹۷۸ (۳۳ سالگی) فیلادلفیا, پنسیلوانیا |
---|---|
ملیت | ![]() |
لیگ | ان بی ای |
قبل_شروع_فعالیت_حرفه ای | ۱۹۹۶–تا کنون |
تیم های قبلی | شارلوت هورنتز |
مشخصات | [۱]}} |
کوبی بین برایانت (زادهٔ ۲۳ اوت ۱۹۷۸) بسکتبالیست برجستهٔ آمریکایی، در پست Shooting Guard برای تیم لس آنجلس لیکرز بازی میکند.
او یکی از پرافتخارترین بازیکنان تاریخ ان بی ای به شمار میآید و همواره یکی از ارکان مهم تیم ستارگان All Star بودهاست (تیم ستارگان متشکل از برجستهترین بازیکنان لیگ ان بی ای است و اعضای این تیم با توجه به عملکرد بازیکنان، هر سال تغییر میکند.). او به همراه شکیل اونیل، با تیم لیکرز به ۳ قهرمانی، از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۲ دست یافت. بعد از جدا شدن شکیل اونیل از تیم لیکرز (فصل ۰۴-۲۰۰۳)، کوبی پایهٔ اصلی تیم لیکرز به حساب میآید و موفق شد که در سالهای ۲۰۰۹ و ۲۰۱۰ تیم لیکرز را به مقام قهرمانی برساند. کوبی در سال ۲۰۰۶، در مقابل تیم تورنتو رپتورز، با وارد سبد کردن ۸۱ امتیاز، بعد از ویلت چمبرلین، بیشترین امتیاز در یک بازی را به دست آورد که رکورد تازهای در تاریخ ان بی ای به حساب میآید. کوبی برایانت در فصل ۰۸-۲۰۰۷ به عنوان بهترین بازیکن (MVP) ان بی ای انخاب شد و در همان سال، تیم لس آنجلس را به فینال این رقابتها رساند و همچنین با تیم بسکتبال ایالات متحده آمریکا، قهرمان المپیک شد. وی تا کنون دوازده بار در بازی ستارگان یا All Star شرکت داشته و در سالهای ۲۰۰۲، ۲۰۰۷ و ۲۰۰۹ به عنوان بهترین بازیکن این رقابتها انتخاب شدهاست.وی همچنین در سال ۲۰۱۰ به عنوان بازیکن اول از لحاظ کسب امتیاز در تاریخ باشگاه لیکرز معرفی شد.او تا کنون ۸ بار در تیم اول منتخب ان بی ای (ALL_NBA FIRST TEAM)و ۸ با در تیم اول دفاعی ان بی ای(ALL_DEFENSE FIRST TEAM) قرار گرفتهاست.او همچنین در نظر سنجی سال ۲۰۰۹ که به وسیله دو شبکه ورزشی معروف ایالات متحده (TNTو Sporting News)انجام گرفت، توانست بالاتر از پنج رقیب دیگر خود و با آمار ٪۵۴ از کل نظرات، عنوان بهترین بازیکن دهه اخیر(بین سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۹)را از آن خود کند.او تاکنون پنج بار قهرمانی ان بی ای و دو بار عنوان بهترین بازیکن فینال ان بی ای را کسب کردهاست. اسم مستعار او مامبای سیاه است.
محتویات[نهفتن] |
سالهای اولیه [ویرایش]
کوبی برایانت در فیلادلفیا، پنسیلوانیا به دنیا آمد. او سومین و کوچکترین فرزند ، بازیکن بسکتبال سالهای دور تیم فیلادلفیا ۷۶ers و سرمربی تیم لس آنجلس سپارکس است. جو برایانت در ادامهٔ فعالیت خود به عنوان بسکتبالیست حرفهای همراه با خانوادهاش به ایتالیا رفت و کوبی در این مدت به دو زبان ایتالیایی و اسپانیایی مسلط شد. کوبی هر تابستان به آمریکا بر میگشت تا در لیگ تابستانی بسکتبال شرکت کند. او از سه سالگی بسکتبال بازی میکرد و در مدت زمانی که در ایتالیا زندگی کرد، به فوتبال هم روی آورد. خود او گفتهاست که اگر در ایتالیا میماند، حتماً به یک بازیکن فوتبال تبدیل میشد. کوبی به تیمهای اینتر میلان و بارسلونا علاقهٔ بسیاری دارد. مربی فوتبال مورد علاقهٔ او فرانک رایکارد و فوتبالیست مورد علاقهٔ او رونالدینیوست. کوبی به همراه خانوادهاش در سال ۱۹۹۱، به آمریکا بازگشت.
دوران دبیرستان [ویرایش]
درخشش کوبی برایانت در تیم دبیرستان ، در فیلادلفیا، باعث شناخته شدن وی در آمریکا شد. مربی تیم سال دوم او پدرش، جو برایانت بود. کوبی در کمپ آدیداس در کنار هم تیمی آیندهٔ خود یعنی لمار اودم بازی کرد و برندهٔ جایزهٔ بهترین بازیکن کمپ در سال ۱۹۹۵ شد. او دوران حرفهای خود در دبیرستان را با جوایز بسیاری از جمله؛ بهترین بازیکن رقابتهای دبیرستانی و جایزهٔ All American مک دونالدز به پایان رساند. معدل کوبی برای راهیابی به بهترین دانشگاههای آمریکا مناسب بود ولی او، تصمیم گرفت که به لیگ حرفهای ان بی ای بپیوندد.
لیگ حرفهای ان بی ای [ویرایش]
۱۹۹۶ [ویرایش]
کوبی برایانت در این سال به تیم شارلوت هورنتز پیوست ولی بلافاصله مربی وقت تیم لس آنجلس لیکرز، او را در عوض مدافع قدرتمند خود یعنی به تیم لس آنجلس لیکرز آورد.
سه سال اول - ۹۹-۱۹۹۶ [ویرایش]
کوبی در اوایل سال اول چندان به بازی گرفته نشد اما با گذشت زمان، او به تیم اول لس آنجلس لیکرز راه یافت و به عنوان جوانترین بازیکن ان بی ای معرفی شد (بعدها هم تیمی او اندرو باینم این رکورد را شکست.). کوبی در سال ۱۹۹۷ با پیروزی در مسابقات Slam Dunk، طرفداران زیادی پیدا کرد. او با از دست دادن موقعیتهای حساس در بازیهای مهم، فصل را با ناکامی به پایان رساند ولی هم تیمی وقت کوبی، شکیل اونیل از او حمایت کرد؛ شکیل در این باره میگوید: «کوبی تنها کسی بود که جرأت پرتاب توپ را در شرایط حساس داشت.»
فصل دوم برای کوبی بهتر آغاز شد. او در این فصل بیشتر به کار گرفته شد و با بازیهای درخشانش، به تیم ستارگان راه پیدا کرد. بدین ترتیب نام کوبی به عنوان جوانترین بازیکن تیم ستارگان در تاریخ ان بی ای به ثبت رسید.
کوبی برایانت در فصل سوم در همهٔ بازیهای تیم لس آنجلس لیکرز حاضر بود. دست اندر کاران این تیم که از بازی وی بسیار راضی بودند، با کوبی قراردادی به ارزش ۷۰ میلیون دلار برای شش سال به امضا رساندند. نحوهٔ بازی کوبی اعجاب برانگیز بود چون به بازی بزرگانی چون مایکل جردن و مجیک جانسون شباهت زیادی داشت. کوبی به همراه تیم لس آنجلس لیکرز به نیمه نهایی مسابقات ان بی ای راه یافت ولی این تیم در مصاف با تیم سن انتونیو سپرز مغلوب شد.
سالهای قهرمانی - ۲۰۰۲-۱۹۹۹ [ویرایش]
با به روی کار آمدن سرمربی جدید، فیل جکسن، تیم لس آنجلس لیکرز متحول شد. کوبی برایانت و شکیل اونیل زوج غیرقابل مهاری را تشکیل داده بودند و همین باعث قهرمانی تیم لس آنجلس لیکرز در سه سال پیاپی یعنی سالهای ۲۰۰۰، ۲۰۰۱ و ۲۰۰۲ شد.
کوبی فصل ۲۰۰۰-۱۹۹۹ را با مصدومیت آغاز کرد. او در یکی از بازیهای پیش فصل (آمادگی)، مقابل تیم واشنگتن ویزاردز، از ناحیهٔ سر دچار مصدومیت شد و به همین دلیل، شش ماه از میادین دور بود اما با بازگشت او تیم لس آنجلس لیکرز به ۶۷ برد دست بافت و رکورد جدیدی در تاریخ لیگ ان بی ای ثبت کرد. در این فصل، شکیل اونیل بهترین بازیکن ان بی ای شناخته شد.
کوبی برایانت در بازی دوم فینال سال ۲۰۰۰، از ناحیهٔ مچ پا مصدوم شد و تا بازی چهارم تیم لس آنجلس لیکرز را همراهی نکرد ولی بازگشت طوفانی او منجر به قهرمانی تیم لس آنجلس لیکرز شد. این اولین قهرمانی این تیم بعد از دوازده سال به شمار میآمد.
کوبی در فصل ۲۰۰۱-۲۰۰۰ بهتر از فصل پیش بازی کرد. تیم لس آنجلس لیکرز به راحتی به بازیهای حذفی (Playoffs) راه یافت و برای دومین سال پیاپی قهرمان ان بی ای شد. به گفتهٔ شکیل اونیل، کوبی بهترین بازیکن آن فصل ان بی ای بود.
تیم لس آنجلس لیکرز در فصل ۲۰۰۲-۲۰۰۱ باز هم به فینال مسابقات ان بی ای راه یافت و با درخشش کوبی برایانت، برای سومین بار پیاپی قهرمان شد. کوبی در مجموع ۸۰ بازی برای این تیم انجام داد و با وارد سبد کردن توپها در شرایط فوق العاده حساس، بازیکن Clutch (یعنی بازیکنی که در شرایط حساس، بتواند توپهای سرنوشت ساز را وارد سبد کند) لقب گرفت.
سالهای پس از قهرمانی ۲۰۰۴-۲۰۰۲ [ویرایش]
فصل ۲۰۰۳-۲۰۰۲ یکی از بهترین فصلها برای کوبی برایانت بود. او در ۹ بازی پیاپی بیشتر از ۴۰ امتیاز گرفت و تیم لس آنجلس لیکرز به راحتی به مسابقات حذفی ان بی ای راه پیدا کرد اما در نیمه نهایی مقابل تیم سن آنتونیو اسپرز که در آن سال قهرمان ان بی ای شد، شکست خورد.کوبی در این فصل در بازی مقابل تیم سیاتل سوپر سونیکس موفق شد با وارد کردن دوازده پرتاب سه امتیازی درون سبد رکورد بیشترین پرتاب سه امتیازی در یک بازی را از آن خود کند.
تیم لس آنجلس لیکرز برای جبران ناکامی فصل پیش، و ، دو بازیکن از بهترین بازیکنان آن زمان لیگ ان بی ای را به خدمت گرفت تا بتواند بار دیگر برای قهرمانی تلاش کند. قبل از شروع فصل ۲۰۰۴-۲۰۰۳، کوبی برایانت به تجاوز جنسی متهم و دستگیر شد. به همین دلیل بسیاری از بازیهای شروع فصل را از دست داد اما با وجود این تیم لس آنجلس لیکرز به فینال مسابقات ان بی ای راه یافت. در بازی فینال که در مقابل تیم دیترویت پیستونز انجام شد، در نهایت تیم لس آنجلس لیکرز با یک برد و چار باخت مغلوب شد.
در پایان این فصل، فیل جکسن از سمت خود برکنار و مربی گری تیم لس آنجلس لیکرز به واگذار شد. شکیل اونیل به خدمت تیم میامی هیت درآمد و در عوض، لمار اودم، و ار تیم میامی هیت به لس آنجلس لیکرز پیوستند. کوبی برایانت از طرف تیم لس آنجلس کلیپرز پیشنهادهایی داشت اما در نهایت باعقد قراردادی هفت ساله در تیم لس آنجلس لیکرز باقی ماند.
پس از جدا شدن شکیل اونیل از تیم - ۲۰۰۷-۲۰۰۴ [ویرایش]
در فصل ۲۰۰۵-۲۰۰۴، کوبی برایانت به دلیل اتفاقات فصل پیش، مورد انتقاد شدید قرار گرفت. یکی از این منتقدان، مربی پیشین او، فیل جکسن بود. فیل در کتاب خود؛ فصل پیش: تیمی در جست و جوی روح خود، کوبی برایانت را بازیکنی آموزش ناپذیر خواند و همین موضوع کمی از شهرت او کاست.
مربی جدید تیم لس آنجلس لیکرز، ، در اواسط فصل، به دلیل مشکلات جسمانی، از سمت خود کناره گیری کرد و ، کمک مربی تیم لس آنجلس لیکرز، هدایت تیم را برای ادامهٔ فصل بر عهده گرفت . در این فصل با وجود درخشش کوبی برایانت و تلاش تیم لس آنجلس لیکرز، این تیم به مسابقات حذفی لیگ ان بی ای راه نیافت.
فیل جکسن در فصل ۲۰۰۶-۲۰۰۵، به تیم لیکرز بازگشت. کوبی و فیل گذشته را فراموش کردند و به کمک دیگر بازیکنان، تیم لس آنجلس لیکرز را به مسابقات حذفی رساندند اما آنها در دور اول مغلوب تیم فینیکس سانز شدند.او در بازی چهارم مقابل تیم فینیکس و در شرایطی که بازی مساوی بود و کمتر از یک ثانیه به پایان بازی باقی مانده بود با شوت زنی از میان چهار مدافع توپ را وارد سبد کرد وباعث پیروزی تیم لیکرز شد.هر چند که تیم لیکرز با نتیجه ۴ بر ۳ مغلوب فینیکس شد اما کارشناسان و تحلیلگران ان بی ای بازی این دو تیم را در دور اول مسابقات حذفی، حساسترین و جذابترین بازی دور اول در تاریخ مسابقات حذفی دانستهاند.در پایان فصل، کوبی شماره پیراهن خود را از ۸ به ۲۴ تغییر داد. او به دلیل عمل جراحی زانو، به مسابقههای ملی (فیبا) نرسید.او در این فصل در بازی مقابل تیم تورنتو رپتورز با بدست آوردن ۸۱ امتیاز بعد از ویلت چمبرتین رکورد بیشترین امتیاز در یک بازی را از آن خود کرد.کوبی همچنین در بازی مقابل تیم دالاس ماوریکس موفق شد در سه کوارتر ۶۲ امتیاز را بدست آورد.کوبی در این فصل آمار خیره کننده ۴/۳۵ امتیاز در هر بازی را بدست آورد که هشتمین معدل امتیاز در تاریخ ان بی ای به شمار میآید.او در این فصل برای اولین بار بهترین گلزن لیگ شد.در پایان این فصل کارشناسان ورزش بسکتبال او را یکی از بهترینهای تاریخ ان بی ای اعلام کردند.
کوبی در فصل۲۰۰۷-۲۰۰۶ بارها و بارها محروم شد. او در بازی مقابل تیم سن آنتونیو اسپرز (۲۸ ژانویه) هنگامی که برای پرتاپ یک توپ به هوا بلند شد، با دست خود به صورت مانو جینوبلی، بازیکن سن آنتونیو اسپرز زد. بعد از چند بار مرور حادثه توسط لیگ ان بی ای، کوبی مقصر شناخته و از یک بازی محروم شد. تقریبا دو ماه بعد، حادثهای شبیه به حادثهٔ پیشین رخ داد و بار دیگر کوبی برایانت از یک بازی محروم شد. او در اولین بازی بعد از محرومیتش با آرنج به صورت کوبید ولی این بار محروم نشد و داوران فقط این حرکت را یک خطای سخت در نظر گرفتند.
در فصل ۲۰۰۷-۲۰۰۶، پیراهن کوبی برایانت پرفروشترین پیراهن در رشتهٔ بسکتبال شناخته شد. تیم لس آنجلس لیکرز بار دیگر در دور اول مسابقات حذفی، در مقابل تبم فینیکس سانز شکست خورد.آمار او در این فصل ۶/۳۱ امتیاز در هر بازی بود.کوبی برای دومین سال پیاپی بهترین گلزن ان بی ای شد.کوبی برایانت در این فصل توانست در ۴ بازی پیاپی حد اقل ۵۰ امتیاز (به ترتیب:۶۵،۵۰،۶۰،۵۰)کسب کندو نام خود را در کنار بزرگانی مثل مایکل جردن و ویلت چمبرلین قرار دهد. او در این فصل یک بار دیگر پس از فصل ۲۰۰۲_۲۰۰۱ بهترین بازیکن بازی ستارگان All Star لقب گرفت.
بهترین بازیکن در فصل ۲۰۰۸-۲۰۰۷ [ویرایش]
کوبی برایانت در ۲۵ فوریه دچار مصدومیت شدیدی در ناحیهٔ انگشت کوچک دست راست شد. به گفتهٔ پزشکان، استخوان انگشت او ترک خورده و رباط انگشتش، پاره شده بود اما کوبی در خواست کرد که عمل جراحی انگشتش تا پایان فصل به تعویق بیفتد. کوبی در تمام ۸۲ بازی تیم لس آنجلس لیکرز شرکت کرد و در ۶ می، عنوان بهترین بازیکن لیگ ان بی ای را با معدل ۳/۲۸ امتیاز در هر بازی(دومین گلزن بعد از لبران جیمز) به خود اختصاص داد. تیم لس آنجلس لیکرز به فینال مسابقات ان بی ای راه یافت. این اولین باری بود که این تیم، بدون شکیل اونیل، به فینال میرسید.
تیم لس آنجلس لیکرز در دیدار فینال، با نتیجهٔ ۲-۴ مغلوب رقیب دیرینهٔ خود، بوستون سلتیکس شد.
سالهای بازگشت به قهرمانی ۲۰۱۰-۲۰۰۸ [ویرایش]
کوبی در فصل ۲۰۰۹-۲۰۰۸ بسیار عالی ظاهر شد.او در این فصل معدل ۸/۲۶ امتیاز در هربازی را از خود به جای گذاشت.کوبی در بازی مقابل تیم نیویورک نیکس با بدست آوردن ۶۱ امتیاز موفق شد به افتخار بازیکنی که بیشترین امتیاز را در سالن مدیسون گاردن نیویورک به دست آوردهاست، نائل آید.او به همراه بازیکنان بزرگی همچون پاو گسال، درک فیشر و لمار اودم تیم لس آنجلس لیکرز را با رکورد ۶۵ برد و ۱۷ باخت به بازیهای حذفی رساند. آنها در دور اول، تیم یوتا جاز را با حساب ۱-۴ مغلوب کردند. در دور دوم تیم هیوستون راکتس را به سختی و با حساب ۳-۴ از پیش رو برداشتند و در دور سوم با حساب ۲-۴ از سد تیم دنور ناگتس گذشتند و به فینال مسابقات ان بی ای راه یافتند. تیم لس آنجلس لیکرز در فینال پذیرای تیم اورلاندو مجیک بود و توانست در پنج بازی، با نتیجهٔ ۱-۴ این تیم را شکست دهد. این پانزدهمین باری است که تیم لس آنجلس لیکرز و چهارمین باری است که کوبی قهرمان

در همان سال ها گلوریا که نتوانسته بود شغل ثابتی برای خود دست و پا کند چند بار به دلیل ارتکاب جرایم کوچک بازداشت شد و چند روزی را در زندان به سر برد و لبرون که مشکلات زیادی را تجربه می کرد در یک سال ۸۰ روز به دلیل آشفتگی ذهنی به مدرسه نرفت. او درباره آن روزها می گوید: من شاهد مواد مخدر، اسلحه و قتل بودم، هر چه بود جنون بود و بس....
ورزش و به خصوص بسکتبال تنها راه برای خروج از این بحران به نظر می رسید. جیمز درباره خاطره به یادماندی اش ازسخت ترین روزهای تحصیل می گوید: همه دوران کودکی ام خاطره بود اما آنچه هرگز ازذهنم پاک نمی شود اولین حضورم در ورزش در ۸ سالگی بود. من به عنوان یک نونهال رشد می کردم و در همان روزها عاشق بسکتبال شدم و اثر واکرها بیش از پیش نمایان شد. آنهانظم و برنامه ریزی را به من تزریق کردند علاوه بر آن جزیی از یک خانواده بودم، با حضور پدر و مادر و یک برادر و دو خواهر و این تجربه ای باور نکردنی برایم محسوب می شد. باعث شد چشمانم به آنچه امروز هستم باز شود و دلیل آن را بفهمم، زندگی ام تغییر کرده بود. هیچ گاه آنچه خانواده واکر به ویژه فرانک برایم انجام داد را فراموش نمی کنم. او معروف نیست اما اولین کسی است که به من بسکتبال را هدیه کرد و در من علاقه واقعی به وجود آورد.
نیاز به مشوق بیشتری بود، لبرون بزرگ تر که شد این کار بر عهده درو جویس گذاشته شد که از ۹ سالگی شاهد بازی جیمز با فرزندش بود. الان باورش سخت است اما لبرون واقعا نمی توانست دریبل بزند. جویس بعدها مربی تیم دبیرستان سنت وینسنت شد تیمی که لبرون با آن به افتخارات زیادی نایل شد و از آنجا راه خود را برای حضور در NBA و کلیولند کاوالیرز هموار کرد. جویس همچنین به یاد می آورد که لبرون بلندقدترین (او الان ۲ متر و ۶ سانتیمتر قد دارد) و سریع ترین بازیکن زمین بود و این توانایی را داشت که در حین بازی به حرف های مربی گوش بدهد. ضمن اینکه که گلزن بسیار ماهری بود و هرگز در یک مسابقه کمتر از۲۷ امتیاز کسب نکرد که رکوردی کم نظیر محسوب می شود.
لبرون در فوتبال امریکایی نیز تبحر داشت اما خودش خاطر نشان می کند که برای بسکتبال ساخته شده است:« در همان نوجوانی فهمیدم که باید به سمت بسکتبال بروم و این کار درستی بود که انجام دادم.» جیمز که در بازی بامداد یکشنبه کلیولند در نخستین دیدار مرحله پلی آف کنفرانس شرق برابر واشنگتن ویزاردز۳۲ امتیاز کسب کرد تا تیمش ۹۳ - ۸۶ پیروز شود الان بسیار خوب و واقعا ثروتمند و مشهور شده است. او هم اکنون در نخستین سال قرارداد جدید و ۴ ساله خود به ارزش ۶۰ میلیون دلار به سر می برد و می توانست حتی درآمد بیشتری داشته باشد اما او که با ۲۶ میلیون دلار درآمد سالانه در فهرست ماه دسامبر مجله «فوربس» در صدر جدول ثروتمندترین ورزشکاران زیر ۲۵ سال قرار گرفته با زیرکی قراردادی امضا کرد که می تواند پس از ۲ سال به تیم دیگری منتقل شود. او در سال ۲۰۰۵ آرون گودوین دلالی که بیشتر قراردادهای کلان خود را به واسطه او بسته بود اخراج کرد و با ۳ تن از دوستان دوران مدرسه خود یک شرکت بازاریابی و تبلیغات ورزشی راه اندازی کرده و می گوید: «خیلی بازیهای مهمتری نسبت به بسکتبال پیش روی ماست.
تجارت، خانواده و این که چطور از پول ها به درستی استفاده کرد.»او اخیرا اجرای یک برنامه زنده تلویزیونی را برعهده داشت و توانست مانند ستاره و الگوی خود مایکل جردن در این برنامه بدرخشد ضمن اینکه ماه گذشته نیز به عنوان نخستین مرد سیاه پوست عکس او بر روی مجله Vogue چاپ شد: «خیلی برایم جذاب بود از این که می توانستم خود را به طرز جدیدی مطرح کنم و خوشحال بودم.»
لبرون ریمون جیمز در ۳۰ دسامبر سال ۱۹۸۴ در شهر آکرون شهری که با فقر و بیکاری شدیدی روبرو بود و در سال ۲۰۰۶ به عنوان فقیرترین شهر امریکا انتخاب شد، به دنیا آمد. پدرش را زیاد ندید و تا قبل از اینکه به خانواده واکر ملحق شود وضعیت بی ثباتی داشت: «مادرم همیشه به من می گفت خیلی راحت نباش ، اینجا زیاد نمی مانیم. یادم می آید ۵ ساله که بودم در طول یک سال ۷ بار جای خود را تغییر دادیم، گاهی اوقات هم در خانه دوستانم زندگی می کردم. بنابر این خودم را مدیون خانواده واکر می دانم.»
جیمز از سال ۱۹۹۹ و بازی در سنت وینسنت افتخارآفرینی کرد و توانست نخستین عنوان قهرمانی یک تیم دبیرستانی از سال ۱۹۸۴ را رقم بزند. سال بعد هم قهرمانی تکرار شد و متوسط ۲۵ امتیاز در هر بازی به علاوه ۴/۷ ریباند و ۵/۵ پاس گل سبب شد برای اولین بار یک بازیکن کلاس دوم دبیرستان عنوان «آقای بسکتبال» را از آن خود کند.
او که به «شاه جیمز» شهرت دارد، سبب شد سنت وینسنت با یک شبکه تلویزیونی قراردادی منعقد کند تا برای پخش بازیهای او ۸ دلار دریافت کند. در سال ۲۰۰۲ شبکه ESPN برای نخستین بار یک مسابقه بسکتبال در سطح دبیرستان ها را پخش کرد و ۶۷/۱ میلیون بیننده آن را تماشا کردند.
مسابقات خانگی سنت وینسنت نیز برای پاسخ دادن به هجوم تماشاگران به استادیوم ۵ هزار و ۷۰۰ نفری دانشگاه آکرون انتقال یافت.
اما او چگونه توانست به تمام انتظارات پاسخ دهد: «سخت نبود، فقط به بازی می رفتم و آن کاری را که باور داشتم انجام می دادم و به بازی مورد علاقه ام می پرداختم. هرگز به کلمه «فشار» اعتقاد نداشتم. هیچ گاه از بازی خودم راضی نبودم و می دانستم بهتر از این خواهد شد.»در سال ،۲۰۰۳ کاوالیرز که از ۸۲ بازی فصل عادی NBA فقط موفق به کسب ۱۷ پیروزی شده بود، توانست آقای برگزیده را به لیگ حرفه ای بسکتبال امریکا بیاورد. جیمز با بازیهای درخشان خود و در نخستین فصل حضور که لقب «تازه کار» را به خود اختصاص داده بود در ۷۹ بازی جزو ترکیب اصلی قرار داشت و شمار تماشاگران کاوالیرز که تعداد پیروزی های خود را به ۳۵ عدد رسانده بود. هفت هزار نفر بیشتر شد. جیمز به عنوان روکی (تازه وارد) منتخب سال دست یافت و از آن سال همواره در تیم برگزیده NBA جای داشته و ۲ بار هم جایزه بهترین بازیکن سال را از آن خود کرده است.
سال گذشته جیمز، کاوالیرز را به نخستین فینال تاریخ خود رساند، اگرچه آنها ۴ - صفر باختند اما جیمز اذعان می کند که بازیکنی نبوده که می توانست باشد. او در دیدار با دیترویت پیستونز در مرحله پلی آف یکی از بهترین بازیهای تاریخ مرحله حذفی را به نمایش گذاشت و در کمتر از ۷ دقیقه ۲۹ امتیاز کسب کرد. جیمز اگر بتواند تیمش را به نخستین قهرمانی NBA در ۲ ماه آینده برساند ۵ سال جوان تر از مایکل جوردن به این عنوان دست خواهد یافت: « امیدوارم روزی به این افتخار نایل شوم اما برخی از بهترین بازیکنان لیگ هرگز قهرمان نشده اند. من به این می اندیشم همواره در بهترین شرایط باشم.»
● برخی اعداد درباره لبرون جیمز:
▪ صفر: او هیچ گاه در دانشگاه بازی نکرد (بازیکنان NBA معمولا حدود ۴ سال را در دانشگاه سپری می کنند.)
▪ یک: تنها بازیکن انتخاب شده از سوی کلیولند کاوالیرز در سال ۲۰۰۳
▪ ۴: حضور در بازی آل استار (هر سال که او در NBA بازی کرده انتخاب شده است)
▪ ۵۶: بالاترین امتیازی که در یک بازی به دست آورده (برابر تورنتو در سال ۲۰۰۵)
▪ ۲۲۲: تعداد پیروزی های کاوالیرز از زمان انتقال جیمز
▪ ۳۰۲۸: دقیقه حضور او در این فصل
▪ ۲۵۰/۰۴۱/۱۳: دلار درآمد بازی در این فصل
▪ ۰۰۰/۰۰۰/۵۷: دلار درآمد به خاطر تبلیغ نایکی، مایکروسافت و چند شرکت بزرگ دیگر

با این حال او تجربیات و خاطرات زیادی از سفر دارد و سعی میکند به هر کشوری میرود، آثار باستانی آن را ببیند و با پیشرفتهایی که ممالک مختلف داشتهاند، آشنا شود. کامرانی آنقدر به سفر علاقه دارد که میگوید ممکن است روزی جهانگرد شود و دنیا را ببیند، اما مطمئنا تا آن روز فاصله زیادی دارد.
چه تعریفی از سفر دارید؟
سفر یعنی تجربه، سفر یعنی روابط بین آدمهای دنیا و به دست آوردن دوست در جاهای مختلف؛ چون در این دنیا آدم نمیتواند محدود به یک جا باشد. به نظر من سفر یعنی دیدن نقاط زیبا و داشتن آرامش، چرا که آدم پس از مدتی کار و فعالیت نیاز به آرامش دارد و بهترین کار در این مواقع سفر است تا خستگی از تن آدم خارج شود.
با این تعریف، هدف از سفر چیست؟
هر کسی هدفی از سفر دارد. بعضیها به خاطر رسیدن به آرامش سفر میکنند. گروهی هم به خاطر به دست آوردن علم و دانش به سفر میروند. عدهای هم به مسابقات ورزشی میروند و بعضیها هم برای دیدن دوستان و اقوام ، بالاخره هر کسی هدفی از سفر دارد و باید دید دیدگاه آدمها چیست.
شما سفر کردن را دوست دارید؟
خیلی زیاد، بخصوص زمان تعطیلات که تمرین و مسابقهای نداشته باشیم. میدانید که اکثر زمان ما صرف مسابقات میشود و کمتر فرصت میکنیم به مسافرت برویم. آنقدر درگیر مسابقات هستیم که هر ۵ یا ۶ سال یک بار وقت میکنم به مسافرت تفریحی بروم. پس هر زمان که فرصت داشته باشم از آن استفاده میکنم و به مسافرت میروم.
آخرین بازی که با قطار به مسافرت رفتید رابه یاد دارید؟
خیلی سال پیش بود. فکر کنم ۱۰ سال قبل بود که با تیم جوانان تهران با قطار به بندرعباس رفتیم، اما سفر شخصی با قطار نداشتهام.
آخرین باری که با اتوبوس به سفر رفتی؟
چند وقت قبل با تیم ملی با اتوبوس به عراق رفتیم که ۱۵ ساعت طول کشید؛ اما سختترین سفر زندگیام بود.
سفر دستهجمعی با اتوبوس که خوش میگذرد؟
سفر طولانی مدت با اتوبوس برای آدمهای بلندقد خیلی سخت است، چون کمردرد و پادرد میگیریم.
لب مرز ۵ ساعت روی خاک و زیر آفتاب نشسته بودیم و کسی هم جوابگو نبود تا بالاخره یک نامه آمد و وارد عراق شدیم.
در همان مسابقات قهرمان شدیم، اما برای هیچکدام از بچهها مهم نبود و کسی چیزی نگفت. مگر میشود بازیکن ملیپوش یک مملکت را ۵ ساعت روی خاک بنشانند؟ واقعا سفر بدی بود.
وقتی وارد یک کشور میشوید، اولین چیزی که نظر شما را به خودش جلب میکند، چیست؟
سعی میکنم قبل از سفر در مورد آن کشور تحقیق کنم، حتی زبان آن کشور را هم در اینترنت بررسی میکنم بخصوص اگر بار اولم باشد که به آن جا سفر میکنم، بیشتر تحقیق و بررسی میکنم؛ اما اولین چیزی که به نظرم میآید زیباییهای آن کشور است.
پیشرفت آن ها هم خیلی برایم مهم است و آن کشور را با مملکت خودمان مقایسه میکنم، چون برایم خیلی اهمیت دارد که بدانم ما چه چیزهایی داریم و آنها ندارند و آنها چه پیشرفتهایی کردهاند و ما باید تلاش کنیم که به آنجا برسیم.
دیدن آثار باستانی هم برایتان اهمیت دارد؟
صددرصد؛ ما در سفرهایی که داریم بیشتر درگیر تمرین و مسابقه هستیم و زیاد وقت نمیکنیم آثار باستانی جاهای مختلف را ببنیم. اما خودم خیلی دوست دارم آثار باستانی کشورهای مختلف یا شهرهای کشورمان را ببینم، اما وقت چندانی نداریم یا بهتر است بگوییم ما را نمیبرند.
ما مدام درگیر تمرین و مسابقه هستیم و هرچه میبینیم از داخل اتوبوس است و سریع از کنار آثار باستانی کشورهای مختلف رد میشویم. ما در سفرهایی که داریم، در نهایت یک روز وقت آزاد برای خرید یا دیدن آثار باستانی داریم که باید در آن زمان محدود به تمام کارهایمان برسیم.
قشنگترین جایی که تاکنون دیدهاید، کجاست؟
شهر بورنئو یکی از شهرهای ایتالیا است که حدود ۴ ساعت با میلان فاصله دارد. جای بسیار زیبایی بود.
مردم آن منطقه همه دامدار و کشاورز بودند و آنقدر منطقه آرام، ساکت، زیبا و سرسبز بود که آدم فکر میکرد آلبوم نقاشی است.
بدترین جایی که تاکنون رفتهاید؟
عراق و یمن، ما به شهر دوهوک عراق رفته بودیم که هیچی نداشت، با اتوبوس هم رفته بودیم که خاطره بسیار بدی در ذهنمان ماند. یمن هم فقط خاک و خل بود و چیزی برای دیدن نداشت.
هزینه سفر چقدر برایتان مهم است؟
آنقدر که راحت باشم و به من خوش بگذرد برایم مهم است. دوست دارم به کسانی که با من هستند هم خوش بگذرد و از سفری که داریم، لذت ببریم.
در سفر خسیس نیستید؟
نه، چون شاید هر ۵ یا ۶ سال یک بار بتوانم با خانواده به مسافرت بروم که سعی میکنم خوش بگذرد و به همین دلیل خست به خرج نمیدهم. به هر حال کمتر پیش میآید مال خودم باشم و بتوانم به سفر تفریحی بروم.
به نظر شما مردم چه کار میتوانند بکنند که هزینه سفرشان کمتر شود؟
مهم این است که چه جایی را برای سفر انتخاب میکنند. قبل از سفر تحقیق و برنامهریزی هم خیلی مهم است. باید همه چیز را در نظر بگیرند تا سفرشان تلخ نشود.
اگر قرار باشد به سفر داخلی بروید، دوست دارید به کدام شهر یا منطقه ایران سفر کنید؟
شیراز، شمال و آبادان را ترجیح میدهم. شیراز مردم خیلی خوب و خونگرمی دارد. دوستان خوبی هم در آنجا دارم و هر وقت به شیراز میروم، خیلی خوش میگذرد چون مردم شیراز باصفا و اهل دل هستند. شمال را هم به خاطر طبیعت، سرسبزی و دریا دوست دارم. آدم آرامش لازم را از دریا میگیرد و آنجا دوست دارد از هیاهو فاصله بگیرد و فقط کنار دریا باشد. آبادان را هم به خاطر مردمش دوست دارم چون آدمهای خیلی خوب و باصفایی دارد.
اتفاقی که شما را در سفر بهت زده کرده باشد، به یادتان میآید؟
در این سالها و در سفرهایی که داشتهام، اتفاقات تلخ و شیرین زیادی برایم افتاده و باید تمام آنها را پذیرفت. الان مورد خاصی را به یاد ندارم که تعریف کنم.
فکر میکنید جاذبههای توریستی ایران برای دنیا شناخته شده است؟
نه، فکر نکنم. خارجیها با اینترنت خیلی در ارتباطند و آدمهای باهوشی هم هستند. آنها اگر تحقیق کنند، شاید جاذبههای کشورمان را بدانند، اما بعضی از آنها نمیدانند، چون ما روی کشورمان خوب تبلیغ نکردهایم.
البته عدهای از آنها اصفهان، شیراز و همدان را میشناسند؛ آنها همان کسانی هستند که قبل از سفر تحقیق میکنند؛ توریستها کیش را هم میشناسند و آنجا را خیلی دوست دارند و زیاد به این جزیره سفر میکنند.
نمیدانم ما چقدر از توریسم درآمد داریم، اما مسلما هر چقدر باشد، کافی نیست؛ چون ایران با وسعت زیادی که دارد و آب و هوایی که در کشورمان داریم، باید توریست بیشتری جذب کنیم. در شمال ایران جنگل و دریا و طبیعت بینظیری وجود دارد.
اصفهان، شیراز و همدان آثار باستانی دارد و آبادان هم مردم خوبی دارد و باید توریست بیشتری جذب کنیم.به نظر شما چطور میتوان ایران را بیشتر به مردم دنیا شناساند؟به نظر من برگزاری تورنمنتهای ورزشی در سطح آسیا و جهان راه خیلی خوبی است. اگر چنین تورنمنتهایی را برگزار کنیم، میتوانیم فرهنگ خودمان را از طریق CD، کاتالوگ و برنامههای فرهنگی به مردم دنیا معرفی کنیم.
مسابقات ورزشی امروز در تجارت، سیاست، فرهنگ و توریسم نقش مهمی دارند و از راه ورزش میتوان در هر حوزهای ورود کرد. تبلیغ درست در این راه خیلی اهمیت دارد. ما باید فرهنگمان را به دنیا نشان دهیم. به نظر من از طریق ورزش خیلی کارها میتوان انجام داد.
برای این راهکاری که گفتید، مثالی دارید؟
شما کشور چین را بررسی کنید. ببینید ورزش چین به کجا رسیده است؟ آنها هر روز مسابقات ورزشی مختلفی را برگزار میکنند و به همین دلیل توریست زیادی جذب میکنند. کشور اسپانیا هم همین وضعیت را دارد و مسابقات ورزشی زیادی در این کشور برگزار میشود که باعث جذب توریستهای بسیاری میشود.
چند ماه پیش تیم فوتبال لیورپول انگلیس در کشور مالزی اردو زد؛ کشوری که اصلا فوتبال ندارد، اما آنها با دعوت از لیورپول باعث شناخته شدن کشورشان در سطح دنیا میشوند.
در سفرهایی که تاکنون داشتهای، چند دوست پیدا کردهاید؟
خیلی زیاد، دوستان خوبی که اگر همین الان با آنها تماس بگیرم، میگویند بیا چند روزی کنار ما باش. من به هر شهر یا کشوری که رفتهام، دوست جدیدی پیدا کردهام.
دوستانی که در سفر پیدا کردهای، همه ورزشکار هستند؟
نه آنها کارهای مختلفی دارند. هم دوستان ایرانی پیدا کردهام و هم خارجی با شغلهای مختلف، دوستانم ورزشکار، هنرمند، پزشک و… هستند و خوشبختانه رابطه خوبی هم با یکدیگر داریم.
وقتی به سفر خارجی میروید، چقدر ایران را تبلیغ میکنید؟
اولین چیزی که در سفرهای خارجی از من سوال میکنند، در مورد کشورم است و من هم با شوق و ذوق فراوان از کشورم تعریف میکنم یعنی آنقدر تبلیغ میکنم که طرف مشتاق شود که حتی برای یک بار هم شده، بیاید و ایران را ببیند.
با تبلیغی که داشتهاید، تاکنون چند نفر برای دیدن ایران به کشورمان سفر کردهاند؟
نمیدانم، اما چند تا از دوستانم از استرالیا و آمریکا به ایران سفر کردند و کشورمان را دیدند.
نظرشان در مورد ایران چه بود؟
خیلی مثبت بود، اما یک سری از مسائل ما را نمیپسندیدند هر چند که میگفتند مردم خیلی خوبی دارید چون هر جایی میرفتیم، مردم خوشبرخورد بودند و با آنها صحبت میکردند.
به بازدید از موزهها علاقه دارید؟
دیدن موزهها جزو علایق شخصیام است. ما چون با تیم سفر میرویم، وقت نمیشود زیاد به این جور جاها برویم، اما خیلی دوست دارم موزهها را ببینم و هر وقت زمان کافی داشته باشم، حتما میروم بخصوص اگر تنها یا با خانواده به سفر رفته باشم.
با این علاقه به سفر، ممکن است یک روز جهانگرد شوید؟
بله، من عاشق جهانگردی هستم. در حال حاضر دوست دارم اسپانیا و آمریکا را ببینم، اما وقتی بحث جهانگردی شود، قضیه کاملا فرق میکند و باید کاملا تحقیق کنم و بعد به سفر بروم.
مصاحبه با مهدی کامرانی :
می توانستم "مهدوی کیا" فوتبال باشم / شاید سال آینده لژیونر شوم
بدون شک یکی از عوامل پیروزیهای اخیر تیم ملی بسکتبال که بسیار موثر و تاثیر گذارده بوده است، گاردراس باهوش و توانمند این تیم یعنی «مهدی کامرانی» است. کامرانی طی چند سال اخیر در کنار حامد حدادی و صمد نیکخواه بهرامی 2 لژیونر بسکتبال ایران، به همراه تیم ملی بسکتبال کشورمان موفقیتهای چشم گیری را به دست آورده است و با کسب این پیروزیها موقعیت و جایگاه بسکتبال را در سطح آسیا و حتی جهان ارتقاء داده اند.
هنوز فراموش نکرده ایم که این مثلث آتشین در فینال رقابتهای بسکتبال جام ملتهای آسیا در کشور ژاپن در کنار پرتابهای تاثیرگذار و موفق مرحوم آیدین نیکخواه بهرامی چه بلایی بر سر تیم لبنان مدعی آوردند و برای اولین بار در تاریخ این رشته ورزشی مقام قهرمانی آسیا را در رده بزرگسالان برای کشور عزیزمان به دست آوردند.
این بسکتبالیست جوان همچنین در رقابتهای باشگاهی هم یکی از مهره های تاثیر گذار و کلیدی تیم مهرام است، تیمی که فصل گذشته با این بازیکن قهرمان لیگ برتر باشگاههای کشور شد.
به همین بهانه "مهدی کامرانی" گاردراس خوش اخلاق بسکتبال کشورمان را دعوت کردیم تا ضمن بازدید از موسسه اطلاع رسانی تبیان در گفتگویی با گروه ورزشی این موسسه شرکت کند که خواندن صحبتهای این بازیکن مطرح و آینده دار بسکتبال خالی از لطف نیست.
* قبل از هر چیز بیوگرافی خود را برای علاقه مندان بازگو کنید؟
- مهدی کامرانی هستم متولد 11 خرداد 1361 از شهرری. مجردم، زیرا هنوز فرصت آنکه بتوانم به ازدواج فکر کنم به دست نیاورده ام. به همین دلیل در کنار پدر و مادرم و دیگر اعضای خانواده زندگی می کنیم. 3 خواهر و 2 برادردارم و فرزند آخر خانواده محسوب می شود.
* چه شد به بسکتبال علاقه مند شدی و آن را تا این سطح پیگیری کردی؟
-اگر به شما بگویم که من بسکتبال را برای اولین بار با کفش میخی بازی کردم، باورتان نمی شود. من در ابتدا و در مدرسه شهید باقری در 6-7 رشته ورزشی یعنی فوتبال، بسکتبال، والیبال، هندبال و ... فعالیت می کردم اما بعد به رشته بسکتبال علاقه مند شدم. همانطور که برایتان گفتم برای اولین بار با کفش میخی کار را آغاز کردم. در ادامه با تلاشهای آقای احمد مازیستان و دیگر مربیانم فعالیت در رشته بسکتبال را بطور جدی دنبال کردم و با کمک خداوند متعال و مهربان و همچنین راهنمایی های پدر و مادرم که با وجود سن و سال بالا و تفکرات سنتی و قدیمی اما معلمان خوبی برای پیشرفت من بودم، به این مرحله رسیدم.
* گفتی که بسکتبال را از شهر ری آغاز کردی، حال در خصوص امکانات ورزشی در شهرری صحبت کن؟
- دست روی دلم نگذارید. وقتی می بینی که در شهر بزرگی مانند تهران هنوز ما از یک سالن قدیمی (سالن بسکتبال آزادی) برای برگزاری مهمترین مسابقات داخلی و خارجی خود استفاده می کنیم، چه انتظاری می توان از شهرری به عنوان یک شهر در توابع تهران داشت؟! در شهر ری و خصوصاً در زمانی که ما بسکتبال بازی می کردیم بچه ها مجبور بودند در زمین آسفالت بازی کنند که همین مسئله در آینده برای سلامتی آنها بسیار نامطلوب و مضر خواهد بود.
متاسفانه امکانات واقعاً در حد ضعیف و نامطلوب است و به نظر من اگر ما واقعاً می خواهیم در ورزش موفق شویم و استعدادهای نوجوانان و جوانان ایرانی به ثمر برسد و از بین نرود، باید نگاه و تفکر خود را تغییر دهیم. باور کنید که 80 درصد این بچه هایی که در مناطق محروم و کم امکانات با لباس و کفش پاره و کهنه به ورزش می پردازند، استعدادهای نهفته در خود دارند که می توان آینده ورزش کشور را تضمین کنند.
* در خصوص گذشته و راهی که تا پوشیدن پیراهن تیم ملی طی کردی، صحبت کن؟
- من تمام موفقیتهای خودم را مدیون شرایط سخت گذشته می دانم. آن زمان وقتی قهرمان یا ملی پوشی را می دیدم در رویای این مسئله که "آیا می شود روزی من هم ملی پوش شوم؟" فرو می رفتم و در دل آه می کشیدم، همیشه آرزو داشتم که پیراهن یا تیشرت ورزشی از یک قهرمان هدیه بگیرم و آن را با افتخار بر تن کنم. تمام این مسائل باعث شد که با غیرت و تعصب بسیار بالا و کمک خداوند پله های ترقی را یکی پس از دیگری سپری کنم و در جایگاهی قرار گیرم که همیشه آرزوی آن را در سر می پرواندم. در حال حاضر نیز برای پیراهن تیم ملی کشورم تعصب بسیاری قائل هستم و وقتی آن را بر تن می کنم با حس خاصی به تلاش و کوشش می پردازم. به نظر من یک قهرمان هیچگاه نباید پیشینه خود را فراموش کند و همیشه با تکیه بر اصولی که از ابتدا برای خود تعریف کرده است، گام به جلو بردارد.
* قهرمانی در آسیا و حضور در المپیک، بزرگترین موفقیت سالهای گذشته رشته های توپی ورزش ایران بوده است، در مورد شرایط کسب این افتخار صحبت می کنی؟
-در این خصوص حسی که در دل دارم را هیچوقت نمی توانم بیان کنم، چون این آرزوی یک ورزشکار است که بتواند از نزدیک بزرگترین رویداد ورزشی جهان را تماشا کند، چه برسد به اینکه به عنوان عضو یک تیم در این میدان بزرگ حضور یابد. خوب ما تنها تیم گروهی ایران اعزامی به این بازیها بودیم و این به تنها شرایط را سخت تر می کرد.
بچه های تیم ملی بکستبال برای حضور در المپیک سختی های بسیاری را تحمل کرده بودند و خوشبختانه فدراسیون بسکتبال نیز امکانات و شرایط مطلوبی را برای آماده سازی تیم فراهم کرده بود اما میدانی که ما در آن گام گذاشتیم آنقدر سخت و دشوار بود که برای اولین حضور به غیر از ارائه بازیهای منطقی کار دیگری از دست ما برنمی آمد اما حسنی که این مسابقات برای بسکتبال ایران داشت این بود که در اوج موفقیت و درخشش در سطح آسیا فهمیدیم که در سطح جهانی باید بسیار تلاش کنیم چون در اول راه قرار داریم.
* اما امروز تمرینات تیم ملی به دلایل مختلف تعطیل است...
-فعلاً به دلیل برگزاری مسابقات لیگ برتر خبر تازه ای از تیم ملی نیست. البته با پیوستن "رایکوترومن" به بسکتبال فیلیپین امیدوارم که مسئولان فدراسیون بسکتبال مربی بزرگی را برای هدایت تیم برگزینند، مربی که حتی از "ترومن" هم بزرگ تر باشد. این به آن معنا نیست که "رایکوترومن" بزرگ نبود. وی خدمات بسیاری را برای بسکتبال کشورمان انجام داد و با آگاهی کامل به علم روز بسکتبال باعث شد این رشته ورزشی پله های ترقی را یکی پس از دیگری طی کند و در نهایت به المپیک برسد اما حالا راه و مسیر ما سخت تر شده است و باید با هدایت و رهبری یک مربی بزرگ در اندیشه جدال با تیمهایی باشیم که سالهاست حرفهای بسیاری در بسکتبال جهان می زند و بسیار حرفه ای به این رشته ورزشی نگاه می کنند.
* اگر بخواهی بی پرده در مورد"محمود مشحون" رئیس فدراسیون بسکتبال نظر بدهی، چه می گویی؟
-فقط می توانم بگویم که "مشحون" پدر بسکتبال ایران است. او تمام بازیکنان تیم ملی را مانند فرزندانش از صمیم قلب دوست دارد و مانند یک پدر دلسوز آنها را راهنمایی و نصیحت می کند.
* به عقیده تو مهرام در این فصل می تواند موفقیت های فصل گذشته را تکرار کند؟
-سال گذشته در شرایطی با مهرام در رقابتهای لیگ برتر قهرمان شدیم که بازیکنان بزرگ خارجی را در ترکیب تیم داشتیم و همچنین صمد نیکخواه بهرامی که واقعاً برای یک تیم نعمت است. در سال گذشته واقعاً همه چیز برای قهرمانی ما فراهم بود و با سعی تلاش بچه ها و کادر فنی توانستیم به این مهم دست یابیم. در خصوص مسابقات امسال نیز باید بگوییم که شرایط بسیار سخت است و تا این مرحله تیمها نشان داده اند که مدعی کسب مقام قهرمانی هستند از سوی دیگر تیم ما باید امسال در رقابهای بسکتبال انتخابی غرب آسیا نیز شرکت کند تا جواز حضور در مرحله نهایی بازیهای جام باشگاههای آسیا را کسب نماید که این مسئله مسئولیت ما را سنگین تر خواهد کرد.
* کدام تیم ها می توانند در این فصل برای مهرام دردسر ایجاد کنند؟
-مسابقات امسال با سالهای گذشته کاملاً متفاوت است. البته درست است که در آغاز راه شاهد بروز برخی مسائل نظیر بحث انحلال تیم قهرمان آسیا یعنی صباباتری بودیم اما دیدید که علاقه مندان به بسکتبال و عاشقان واقعی این رشته ورزشی چگونه پای پیش گذاشتند و اجازه نداند که این تیم مطرح و نام آشنا از گردونه خارج شود. در مسابقات لیگ برتر امسال حتی تیمهایی که از نظر مالی شرایط متوسطی هم دارند از ابتدا بازنده نیستند و برای پیروزی گام به میدان می گذارند، این نشانگر رشد و پیشرفت بسکتبال در ایران است اما به نظر من امسال تیمهای مهرام، پتروشیمی بندرامام، صبای مهر، ذوب آهن و بیم مازندران شانس بیشتری برای کسب سکوهای اول تا چهارم مسابقات را دارند.
* کوتاه بودن قد برای مهدی کامرانی مشکلی ایجاد نکرده است؟
- در میان ستارگان بسکتبال کوتاه قد هستم و باید با تلاش و کوشش بیشتر این ضعف را پوشش دهم، به همین دلیل سعی می کنند با فاکتور چابکی این مشکل را برطرف کنم البته در پستی که من در آن بازی می کند، اکثر بازیکنان نسبتاً همین شرایط را دارند.
* این روزها به سال مرگ "آیدین" نزدیک می شویم و خاطراتش ...
-آیدین واقعاً یک ستاره بود ( آهی در دل می کشد و ادامه می دهد...)، برای بسکتبال ایران در بازیهای جام ملتهای آسیا دیدید که اون عالی کار کرد و مانند یک بازیکن حرفه ای و تمام عیار در لحظات حساس کمک حال تیم ملی بود. آیدین به خاطر فیزیک مناسبی که داشت آچار فرانسه تیم ملی لقب گرفته بود و هر جا که مربیان از او استفاده می کردند واقعاً ناجی تیم بود و شرایط را تغییر می داد.
ما در بسکتبال کمتر بازیکنانی را داریم که بتوانند به طور تخصصی در چند پست فعالیت کنند که آیدین این حسن را داشت. هنوز هم خاطرات آیدین جلوی چشمم هست و هر وقت تنها می شم به این مسئله فکر می کنم که آیدین چرا اینقدر زود از پیش ما رفت؟! به هر حال روحش شاد و یاد و خاطر گرامی باد.
* اگر پیش از المپیک مصدوم نمی شدی، آیا امروز لژیونر می شدی؟
-در المپیک با وجود آنکه مصدوم بودم و نتوانستم توانایی های واقعی خود را به نمایش بگذارم اما چند پیشنهاد داشتم که ترجیح دادم فعلاً در این خصوص اقدامی انجام ندهم. امسال که در خدمت تیم مهرام هستم و با این تیم اهداف بزرگی را در سر می پرورانیم ولی احتمال دارد سال آینده لژیونر شوم. البته من نمی خواهم که تحت هر شرایطی این کار را انجام دهم چون 2 چیز برایم بسیار مهم است. اول اینکه دوست دارم به عنوان یک بازیکن فیکس و تأثیر گذار به تیمهای خارجی بپیوندم و در مرحله دوم شرایط مالی نیز برایم بسیار مهم است چون مسئولیت یک خانواده را به عهده دارم.
* قصد نداری ازدواج کنی؟
-ازدواج برای ورزشکاران حرفه ای شرایط سخت تری نسبت به دیگر افراد دارد و طرف مقابل باید بپذیرد که با یک ورزشکار زندگی کردن شرایط متفاوتی دارد. حضور در اردوها و ترونمنت های طولانی ورزشکار را بیش از یک انسان عادی از خانواده دور می کند. من فعلاً به تیمم و کشورم تعهد دارم و سعی می کنم بعد از آنکه به آن تعهداتم عمل کردم درخصوص زندگی شخصی و آینده ام تصمیم گیری کنم.
* مهدی کامرانی دوست ندارد روزی فوتبالیست شود؟
-فوتبال را خیلی دوست دارم و در این میان با بازیکنانی نظیر مجیدی، کاویانپور، سید عباسی و ... رابطه خوبی دارم. جالب است بدانید که دوستان فوتبالی ام همیشه به من می گفتن که تو به خاطر سرعت خوبی که داری می توانی مانند مهدی مهدوی کیا در فوتبال بدرخشی اما به هر حال سرنوشت ما را به سوی بسکتبال سوق داد.
* و صحبت پایانی؟
-در پایان خداوند متعال و مهربان را شاکرم که حتی یک لحظه مرا به حال خود رها نکرد و بارها در مشکلات و سختی ها راه گشای من بود. در همین خصوص همیشه در هنگام عبارت از خالق و پروردگار خود تشکر می کنم و امیدوارم که تا آخرین لحظه یار و یاور من باشد. از سوی دیگر از تک تک مربیانم از جمله احمد مازیستان، علی ملا ، سعید طاعتی، مهران شاهین طبع، مصطفی هاشمی و... تشکر می کنم که من را در راه موفق در این مسیر سخت یاری کردند.
.: Weblog Themes By Pichak :.